Wednesday, April 09, 2008

بررسی مطالب جام جم در مورد آئین بهایی

پاسخ به مقاله باعنوان "مظلومیت یا مظلوم نمائی"


سر دبیر محترم روزنامه جام جم با عرض سلام خدمت شما و همکاران و کارمندان آن روزنامه ، ویژه نامه ای که در تاریخ 6 /6 /86 در باره دیانت بهایی و پیروان این آیین الهی منتشر نمودید ملاحظه شد. هر چند که مانند گذشته انتظار نمی رفت که حقایق را بنگارید زیرا اقدامات گذشته شما گواه آنست که به دنبال آشکار شدن حق و حقیقت نمی باشید . اگر غیر از این می بود حداقل اجازه پاسخ گویی و دفاع نسبت به اکاذیب و تهمتهای وارده را به پیروان این دیانت میدادید .یا سخنان آنان را در روزنامه خود چاپ میکردید .

الغرض، در صفحه 60 این ویژه نامه مطلبی با عنوان " مظلوم نمایی به قیمت دروغپردازی " نظرم را جلب نمود، در آنجا اشاره به مطالبی تاریخی در مورد شکنجه ها و اذیت و آزارهایی که به پیروان این دیانت وارد گشته اشاره کرده اید و آن را دروغی محض شمرده و به عنوان اهرمی که این دیانت جهت مظلوم نمایی و حفظ و صیانت خود و جلب حمایت عمومی، استفاده نموده است ، قلمداد کرده اید . هرچند بهائیانی که تحت شدیدترین شکنجه ها از بین رفتند کم نیستند ولی متاسفانه بسیاری از آنان اکنون در قید حیات نمی باشند تا از حق خود و بلایا و مظالمی که بر ایشان و خانواده و فرزندانشان وارد گشته سخن بگویند و دفاع کنند و آثار شکنجه را به شما نشان دهند .

بهتر است قدری به عقب یعنی اوائل انقلاب نظر کنید در آن سالها تعداد بهائیانی که زیر شکنجه به قتل رسیدند کم نبودند ، آیا این حوادث و وقایع را نیز دروغ می انگارید ؟بسیارند افرادی که این صحنه ها را به خاطر دارند و دیده اند ، جواب آنها را چه می گویید آیا میخواهید مدعی شوید که آنان نیز دروغ می گویند ؟

من خود یکی از افرادی هستم که جسد شکنجه شده پدر و سایر اقوام خود را که به دستور حاکم شرع اسلامی به قتل رسیدند ، دیدم. هنوز کمر سوخته شده پدرم و بند بند انگشتان شکسته شده و بازو و آرنج شکسته شده عمویم ، انگشتان بریده شده و شکم پاره شده ایی که احشاء آن را خالی نموده بودند و ..... بعد از 26 سال از نظرم محو نمی شود . به نظر شما آیا این اتفاقات دروغ بافی بیش نیست ؟ عده کثیری از اهالی شهر همدان شاهد این اجساد مثله شده بودند و تصاویر و فیلمهای آن نیز موجود است .

در مورد پیر مرد وپیرزنی که در روستای " نوک " زندگی می کردند و چندین بار به خاطر بهایی بودن تهدید به مرگ شدند تا آنکه در تاریخ 22 نوامبر 1980 هردو آنان زنده زنده سوزانده شدند ، چه جوابی دارید ؟ آیا این را هم به حساب " مظلوم نمایی و کسب حمایت عمومی" می گذارید یا به قول خودتان بحساب " دست کم گرفتن شعور و عقلانیت مخاطبان " قلمداد می کنید .هر چند قاتلین این پیر مرد و پیر زن آزاد شدند ولی پرونده آنان و اعترافاتشان که با افتخار بیان نموده بودند موجود است.

این وقایع در یک کشور اسلامی رخ داده، چگونه می خواهید این حوادث را تحریف و تکذیب نمایید .؟ بهائیان مدارک و شواهد بسیاری از این نوع را در دست دارند و اصرار و ابرام شما در تحریف تاریخ تنها ثابت میکند که جنایات بی شرمانه ای که در ابتدای پیدایش دیانت بهائی توسط دشمنان آن بوقوع پیوسته ، هرچند مدارک بسیاری از آنان در اثر مرور زمان از بین رفته ، ولی حقیقت دارد. مظلومین همان مظلومین و متعدیان جسور و بی انصاف همان مدعیان سابقند. اگر هنوز بقایائی از عدالت و شجاعت و انصاف در شما باشد ، این مطالب را نیز جهت قضاوت صحیح خوانندگان خود منتشر می نمایید