Tuesday, February 21, 2006


iran

مناجاتى در بارهء ايران از حضرت عبدالبهاء

بنام يزدان مهربان
پاک يزدانا خاک ايران را از آغاز مُشکبيز فرمودى و شورانگيز و دانش‌خيز و گوهرريز از خاورش همواره خورشيدت نور افشان و در باخترش ماه تابان نمايان کشورش مهرپرور و دشت بهشت‌آسايش پر گُل و گياه جان‌پرور و کُهسارش پر از ميوهء تازه و تر و چمن‌زارش رشک باغ بهشت هوشش پيغام سروش و جوشش چون درياى ژرف پرخروش روزگارى بود که آتش دانشش خاموش شد و اختر بزرگواريش پنهان در زير روپوش باد بهارش خزان شد و گلزار دلربايش خارزار چشمهء شيرينش شور گشت و بزرگان نازنينش آواره و در بدر هر کشور دور پرتوش تاريک شد و رودش آب باريک تا آنکه درياى بخششت بجوش آمد و آفتاب دهش دردميد بهار تازه رسيد و باد جان‌پرور وزيد و ابر بهمن باريد و پرتو مهر مهرپرور تابيد کشور بجنبيد و خاکدان گلستان شد و خاک سياه رشک بوستان گشت جهان جهانى تازه شد آوازه بلند گشت دشت کهسار سبز و خرم شد مرغان چمن به ترانه و آهنگ همدم شدند هنگام شادمانيست پيغام آشنائيست بنگاه جاودانيست بيدار شو بيدار شو
اى پروردگار بزرگوار، حال انجمنى فراهم آمده و گروهى همداستان گشته که بجان بکوشند تا از باران بخششت بهره به ياران دهند و کودکان خود را به نيروى پرورشت در آغوش هوش پرورده رشک دانشمندان نمايند آئين آسمانى بياموزند و بخشش يزدانى آشکار کنند پس اى پروردگار مهربان تو پشت و پناه باش و نيروى بازو بخش تا به آرزوى خويش رسند و از کم و بيش درگذرند و آن مرز و بوم را چون نمونهء جهان بالا نمايند. ع‌ع

عباراتى چند در بارهء آيندهء ايران از بيانات حضرت عبدالبهاء

مستقبل ايران در نهايت شکوه و عظمت و بزرگوارى است زيرا موطن جمال مبارک [حضرت بهاءالله] است جميع اقاليم عالم توجه و نظر احترام به ايران خواهند نمود و يقين بدانيد چنان ترقى نمايد که انظار جميع اعاظم و دانايان عالم حيران ماند
و نيز فرموده‌اند
بهاءالله ايران را روشن نموده و در انظار عمومى عالم محترم نمايد و ايران چنان ترقى نمايد که محسود و مغبوط شرق و غرب گردد
و همچنين فرموده‌اند
عنقريب ملاحظه خواهد شد که دولت وطنى جمال مبارک [حضرت بهاءالله] در جميع بسيط زمين محترمترين حکومات خواهد گشت انّ فى ذلک عبرﺓ للّناظرين و ايران معمورترين بقاع عالم خواهد شد. انّ هذا لفضل عظيم
و نيز فرموده‌اند
هوالله اى ياران مژده باد شما را که ايران به پرتو بخشش خداوند مهربان ترقى عظيم نمايد و جنة النعيم گردد بلکه اميد چنين است که در آينده غبطهء روى زمين شود و نفحهء مشکين ايران خاور و باختر را معطر نمايد وعليکم البهآء الأبهى. ع‌ع
و نيز فرموده‌اند
اندکى اگر ملاحظه کنند و به حقيقت پى برند و از حميّت جاهليّه بگذرند و دل و جان را از تعصب شديد رهائى بخشند عموم اهل ايران به شکرانه پردازند که الحمدلله اين افق تاريک را آفتابى درخشنده طلوع نمود اين ايران ويران را الطاف بى‌پايان جلوه نمود اين کشور گمنام را قبلهء آفاق کرد و اين اقليم جحيم را جنّة النعيم فرمود زيرا شمس حقيقت از اين نقطه درخشيد و اليوم در افريک و امريک و حدود و ثغور ترک و تاجيک در قطعات خمسه عالم شليک يا بهاءالابهى بلند است ايران مرکز انوار گردد اين خاک تابناک شود و اين کشور منوّر گردد و اين بى‌نام و نشان شهير آفاق شود و اين محرُوم محرم آرزو و آمال و اين بى‌بهره و نصيب فيض موفور يابد و امتياز جويد و سرفراز گردد
و نيز فرموده‌اند
... هرچند ايران در بين دول الآن گمنام است ولى اين امر عظيم عاقبت اهل ايران را سَرورِ امکان کند...

از توقيعات حضرت شوقى ربانى ولى امر ديانت بهائى

ارض طا [طهران] موطن جمال اقدس ابهى [حضرت بهاءالله] مرکز سنوحات الهيه گردد و مطلع بهجت و فرح عالميان شود اين وعود الهيه و بشارات ساميه که از قلم اعلى [حضرت بهاءالله] وکلک ملهم مؤيد مرکز عهد و ميثاق [حضرت عبدالبهاء] نازل گشته به مدلول اين آيهء مبارکه حتمى الوقوع است قوله الأحلى: "آنچه از قلم اعلى جارى البته ظاهر شده و خواهد شد ولايبقى من حرف الا و قديراه المنصفون مستوياً على عرش الظهور
و نيز
اهل بها [بهائيان] چه در ايران و چه در خارج آن، موطن جمال اقدس ابهى را پرستش نمايند و در احياء و تعزيز و ترقى و ترويج مصالح حقيقيه اين سرزمين منافع و راحت بلکه جان و مال خويش را فدا و ايثار کنند
و نيز فرموده‌اند
تا آنکه شب تاريک به پايان رسيد و صبح اميد بدميد و آفتاب حقيقت بدرخشيد، عنقريب گلخن گلشن گردد و تاريک روشن شود و آن اقليم قديم مرکز فيض جليل شود و آوازهء بزرگواريش گوشزد خاور و باختر گردد و مرکز سنوحات رحمانيه شود و مصدر فيوضات ربانيّه گردد عزت قديمه باز گردد و درهاى بسته باز شود زيرا نير يزدانى در اوجش بتافت و نور حقيقت در قطبش عَلَم برافراخت آهنگ جهان بالا بلند شد و پرتو ملأ اعلى بدرخشيد، ملکوت الهى خيمه زد و آئين يزدانى منتشر شد عنقريب خواهى ديد که آن کشور به نفحات قدس معطر است و آن اقليم به نور قديم منور

یک بحر طویل زیبا

مژده ای فرقۀ عشاق که هنگام وصال است ، نه ایام ملال است ؛ ز اندوه برآیید و سوی عیش گرایید که آن دلبر دلجوی دلارا که نهان بود ز انظار و خفی بود ز افکار و بسی در طلبش جامه دریدند و سحر آه کشیدند و از او نام و نشان هیچ ندیدند و به صد مهر و وفا از کرم و لطف و صفا پرده برانداخته از عارض و در دایرۀ جمع شده شمع و به صد جلوه عیان است و به عاشق نگران است و هزاران ز محبان وفادار سویش رخت کشیدند و دل از خویش بریدند و به مقصود رسیدند و کنون مرحلۀ ماست که از جان بشتابیم و رهِ دوست بیابیم و گل وصل بچینیم و رخ یار ببینیم و در آن بزم نشینیم و به میخانۀ وحدت ز کفش جام بنوشیم و در آن روضۀ وصل ابدی راه بپوییم و به هم راز بگوییم و از آن نغمۀ جانبخش و ز الحان روانبخش دلی تازه نماییم و ز دل زنگ دوئیّت بزداییم و دَرِ صلح و محبت بگشاییم که خود داده صلا شاه و گدا را

نیاز به تحقیقات در مورد مرگ زندانی عقیدتی بهایی در ایران

سازمان عفو بین الملل در نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه، نگرانی خود را در رابطه با آزار جامعه بهایی کشور ابراز نموده و از او خواسته است که این اطمینان را بدهد که هیچ کس بخاطر هویت مذهبی و فرهنگی اش یا بدلیل فعالیتهای مسالمت آمیز در حمایت از حامعه اش به زندان افکنده نشود.
این سازمان ابراز داشته که عمیقأ از مرگ ذبیح الله محرمی در زندان متأسف است. او یک زندانی عقیدتی بهایی بوده که صرفأ به خاطر عقیده اش 10 سال در زندان به سر برد. عفو بین الملل از مقامات ایرانی خواسته است که دستور بدهند که یک تحقیق کامل و بیطرف در مورد علت و چگونگی مرگ او انجام گیرد.
ذبیح الله محرمی در سال 1995 دستگیر شد و در سال 1996 به جرم ارتداد به مرگ محکوم شد. در سال 1999، حکم اعدام او به حبس ابد تغییر یافت. او از جانب سازمان عفو بین الملل، در سال 1996 به عنوان زندانی عقیدتی شناخته شد و برای آزادی فوری و بدون قید و شرط او تلاش نمود. موضوع او در گزارشی تحت عنوان " ذبیح الله محرمی: زندانی عقیدتی" مطرح شده بود. (AI Index: MDE 13/34/96)بر اساس گزارشات، جسد ذبیح الله محرمی را در تاریخ 15 دسامبر در سلولش در زندان یزد پیدا کرده اند. گویا به خانواده اش گفته اند که او بدلیل حمله قلبی فوت نموده است. جسد او را به خانواده اش داده اند که آنان نیز او را دفن کرده اند. اما، بر اساس گزارشات، ذبیح الله محرمی پیش از مرگش از سلامت کامل برخوردار بود و سابقه بیماری قلبی نداشت، گرچه او را وا داشته بودند که در زندان به کار طاقت فرسای فیزیکی بپردازد که گمان می -رود که این امر شاید باعث مرگ او شده یا در آن تأثیر داشته است. گفته می شود که او تهدید که مرگ شده بود.
عفو بین الملل در نامه ای خطاب به آبت الله محمود هاشمی شاهرودی رییس قوه قضاییه ایران، از او خواسته است که هر گونه تحقیق در مورد مرگ ذبیح الله محرمی در زندان، بایستی در راستای موازین سازمان ملل در مورد پیشگیری مؤثر و بررسی اعدامهای فوری خودسرانه و ماوراء قانونی انجام گیرد و هر کس که مسؤل مرگ وی باشد، باید به دادگاه فرا خوانده شود تا سر وقت و عادلانه محاکمه گردد. 1
عقو بین الملل همچنین از افزایش آزار و اذیت جامعه بهایی انتقاد نموده است. ار آغاز سال 2005، حد اقل 66 بهایی ، ظاهرأ بخاطر بهایی بودن یا فعالیتهای مسالمت آمیزشان برای جامعه بهاییان در ایران دستگیر شده اند. بیشتر آنان آزاد شده اند ولی بر اساس گزارشات، حد اقل نه نفرشان در زندان به سر می برند، که از جمله میتوان به مهران کوثری و بهرام مشهدی اشاره کرد که به ترتیب به سه و یک سال زندان محکوم شده اند. جرم آنها این بوده که به رییس جمهور سابق، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی نامه نوشته و خواستار پایان دادن به نقض حقوق بشر بهاییان شده بودند. 6 نفر از 7 نفر باقیمانده یعنی افشین اکرم، شهرام بلوری، وحید زمانی، مهربان فرمانبرداری، سهراب حمید و هوشنگ محمد آبادی در تاریخ 8 نوامبر 2005 دستگیر شده اند. اتهام آنان وهمچنین نفر نهم، بهروز توکلی مشخص نشده و هیچکدام محاکمه نشده اند. عفو بین الملل بر این باور است که اینها ممکن است زندانی عقیدتی باشند که بایستی بلادرنگ و بدون قید و شرط آزاد گردند.
علاوه بر این، بر اساس گزارشات، اعضای جامعه بهاییان ایران در ماههای اخیر مورد حمله مهاجمین ناشناس واقع شده اند و به گورستانها و اماکن مقدس بهاییان آسیب وارد شده و تخریب شده اند. منازل بعضی بهاییان توسط مقامات مصادره گردیده اند. بطور کلی، قوانین و مقررات تبعیض آمیز بر علیه بهاییان اعمال می شود، که بر اساس آن امکان کار و مزایا مانند حق بازنشستگی برایشان محدود می شود. سالیان زیادی است که جوانان جامعه بهاییان از تحصیلات عالی باز داشته شده اند، چون یکی از شرایط قانونی برای متقاضیان این است که وفاداری خود را به اسلام یا یکی دیگر ازسه دین قانونی ابراز کنند. گرچه این شرط اکنون مطرح نیست، مدارک متقاضیان بهایی به آنان مسترد شده و در آن اسلام به عنوان مذهبشان قید شده است. این امر ظاهرأ بخاطر این است که آنها ترغیب شوند تا عقایدشان را انکار کنند و بدینصورت شانس تحصیلات عالیه را داشته باشند. در سال 2004، علیرغم وعده هایی مبنی بر حذف این قید، فقط ده نفر از حدود 800 بهایی که قبول شده بودند، پذیرش گرفتند. این ده نفر در اعتراض به محرومیت همکیشان بهایی شان از رفتن به دانشگاه خودداری کردند.
سازمان عفو بین الملل از مقامات ایرانی خواسته است که اقدامات اطمینان بخشی را انجام دهند که هیچ کس در ایران، منجمله آنانی که متعلق به اقلیتهای مذهبی غیر رسمی هستند، صرفأ بخاطرعقاید یا فعالیتهای مسالمت آمیزشان بازداشت نشوند و مورد تبعیض واقع نگردند.
----------------------------------------------------
1در اصل 9 موازین سازمان ملل در مورد پیشگیری مؤثر و بررسی اعدامهای فوری خودسرانه و ماوراء قانونی که در قطعنامه پیشنهادی شماره 65/1989 شورای اقتصادی و اجتماعی بتاریخ 24 ماه می 1989 چنین آمده است:تمامی موضوعات مشکوک اعدامهای صحرایی، خودسرانه و ماوراء قانونی مورد بررسی بیطرف و به موقع قرار خواهند گرفت، که این شامل موضوعاتی نیز میشود که شکایات بستگان و دیگر گزارشات معتبر حاکی از مرگ غیر طبیعی در شرایط قوق باشد. دولتها باید امکانات لازم را برای اینگونه تحقیقات فراهم کنند. منظور از این بررسیها شامل این موارد می شود: کشف علت، چگونگی و زمان مرگ؛ فرد مسؤل؛ زمینه و شباهتهای عملی که به مرگ انجامیده است. این بررسی شامل کالبدشکافی لازم، جمع آوری و تجزیه و تحلیل تمامی شواهد فیزیکی و مدارک و بیانیه های شاهدان خواهد بود. تمایز بین مرگ طبیعی، مرگ تصادفی، خودکشی و قتل بر اساس تحقیقات مشخض خواهد شد

Dhabihu'llah Mahrami

Monday, February 20, 2006

Wrongly imprisoned Baha'i dies in Iranian jail

NEW YORK, 19 December 2005 (BWNS) -- A Baha'i who was wrongly jailed in Iran for 10 years died in his prison cell of unknown causes on Thursday, 15 December 2005, the Baha'i International Community has learned.
Mr. Dhabihu'llah Mahrami, 59, was held in a government prison in Yazd under harsh physical conditions at the time of his death.
His death comes amidst ominous signs that a new wave of persecutions of Baha'is has begun. This year so far, at least 59 Baha'is have been arrested, detained or imprisoned, a figure up sharply from the last several years.
Arrested in 1995 in Yazd on charges of apostasy, Mr. Mahrami was initially sentenced to death. His sentence was later commuted to life imprisonment after an international outcry and widespread media attention.
"The worldwide Baha'i community mourns deeply the passing of Mr. Mahrami, who was unjustly held for a decade on trumped-up charges that manifestly violated his right to freedom of religion and belief," said Bani Dugal, the principal representative of the Baha'i International Community to the United Nations.
"While the cause of his death is not known, Mr. Mahrami had no known health concerns," said Ms. Dugal.
"We also know that Mr. Mahrami was forced to perform arduous physical labor and that he had received death threats on a number of occasions.
"In this light, there should be no doubt that the Iranian authorities bear manifest responsibility for the death of this innocent man, whose only crime was his belief in the Baha'i Faith," said Ms. Dugal.
"In our mourning, we nevertheless hope that Mr. Mahrami's unexplained passing will not go unnoticed by the world at large and, indeed, that his case might become a cause for further action towards the emancipation of the Baha'i community of Iran as a whole," said Ms. Dugal.
Born in 1946, Mr. Mahrami served in the civil service but at the time of his arrest was making a living installing venetian blinds, having been summarily fired from his job like thousands of other Baha'is in the years following the 1979 Iranian revolution.
Although Iranian officials have asserted that Mr. Mahrami was guilty of spying for Israel, court records clearly indicate that he was tried and sentenced solely on charge of being an "apostate," a crime which is punishable by death under traditional Islamic law.
Although Mr. Mahrami was a lifelong Baha'i, the apostasy charge apparently came about because a civil service colleague, in an effort to prevent Mr. Mahrami from losing his job, submitted to a newspaper an article stating that he had converted to Islam.
When it later became clear to Iranian authorities that Mr. Mahrami remained a member of the Baha'i community, they arrested him and charged him with apostasy for allegedly converting from Islam to the Baha'i Faith. On 2 January 1996, he was sentenced to death by the Revolutionary Court, a conviction that was later upheld by the Iranian Supreme Court.
The death sentence against Mr. Mahrami stirred an international outcry. The European Parliament, for example, passed a resolution on human rights abuses in Iran, making reference to Mr. Mahrami's case. The governments of Australia, Brazil, Canada, France, Germany, the United Kingdom, and the United States also registered objections.
There was also significant media coverage of the case, in Le Monde and Liberation in France, as well as reports by the BBC, Reuters and Agence France Presse.
Although the authorities did not publicly bow to international pressure calling for Mr. Mahrami's release, in December 1999 they took the occasion of the anniversary of the birth of the Prophet Muhammad to declare an amnesty and commuted his sentence to life imprisonment.
Since 1978, more than 200 Iranian Baha'i have been killed, hundreds more have been imprisoned, and thousands have been deprived of jobs, pensions and education as part of a widespread and systemic religious persecution by the government of the Islamic Republic of Iran.
As of October, Mr. Mahrami was one of nine Baha'is being held in Iranian prisons. However, all of the others had been arrested in 2005.
Mr. Mahrami is survived by his aged mother, his wife, his four children, and his grandchildren.
Mr. Mahrami's funeral was held on Friday, 16 December 2005, the same day that the United Nations General Assembly passed a resolution expressing "serious concern" over the human rights situation in Iran, making specific mention of the ongoing persecution of the Baha'i community there. (See http://news.bahai.org/story.cfm?storyid=413 >)