Wednesday, April 09, 2008

بررسی مطالب جام جم در مورد آئین بهایی

بررسی مساله ی لقب "سر"
با سلام و احترام خدمت دوستانى كه ويژه نامه ايّام شماره 29 را نوشته اند .

با اينكه دست به قلم خوبى ندارم ولى از آنجايى كه در مقاله سرسخن، جوانان تحصيل كرده بهايى را كه طالب حقيقتند مخاطب قرار داديد، تصميم گرفتم اين مطلب را تقرير نمايم.

وقتى ديدم كه اين مجلّه تقديم به حضرت ولى عصر امام زمان شده ولى مطالب آن توهين و انكار و طعن ولعن آن حضرت و من يظهره الله است، بسيار متاسف شدم.با خود گفتم اگرچه اين انكارها خود اثباتى برحقانيت كلام باب و بهاء است و اين سنّت الهى است كه هر مظهر امرى كه ظهور مى كند مورد اذيّت وآزار و انكار نفوس قرار مى گيرد اما افسوس كه نويسندگان مطالب اين ويژه نامه ذرّه اى شك به خود راه ندادند كه شايد حقيقت در اين دو ظهور باشد.

اي كاش حدّاقل اين بيان حضرت رسول در صحيح مسلم را پيشه ى راه خود مى نمودند كه فرمودند:

« الرايات السود قد خرجت من خراسان فاتوها ولو حبواً على اثلج فانّ فيها خليفه الله المهدي.» "هنگامى كه ديديد كه علمهاى سياه از خراسان خروج نمود بشتابيد بجانب او اگرچه با سينه باشد بر روي برف زيرا كه درآن،خليفه الله المهدى است."(1)

مطلبي كه نوشته ام در خصوص اعطاي لقب سر(Sir) به حضرت عبدالبهاء است. اگر چه به اين مطلب بارها پاسخ داده شده است، اما خلاصه اى آماده كرده ام كه توجه شما را به آن جلب مى نمايم.

در مورد موقعيت عكا در جنگ جهانى اول و اقدامات حضرت عبدالبهاء در آن برهه از زمان در كتاب حيات حضرت عبدالبهاء آمده است:

«اوضاع اين جنگ مهيب خانمانسوز چنان هرج و مرج و مصيبت عظيمى در جميع كشورها به وجود آورد كه در تاريخ بشر ديده نشده بود...در عكّا وحيفا كه هنوز در تحت تسلّط تركهاى عثمانى بود، اثرات قحط و غلا سرايت كرده بود ولى در اثر تفقّّدات حضرت عبدالبهاء و پيشبينى هايى كه درباره ى وقوع قحطى و سختى فرموده بودند ، محصولات ملكى خود را در عدسيه و هر محل ديگر كه ميسّر بود فراهم آورده و به طريق جيره بندى ، بين مردم تقسيم نمودند و از اين جهت از مصايب وآلام آنان كاسته شد و نسبتاً در رفاه و آسودگى بسر مى بردند».(2)

چون شرح كمكى كه حضرت عبدالبهاء در مدّت جنگ به مظلومين و فقرا فرموده بودند ، نزد حكومت انگلستان مسلّم شد، به جهت قدردانى مجتمع گشتند و نشانى از طرف دولت ، با لقب سر(Sir) به حضرت عبدالبهاء اعطا نمودند.ولى ايشان ،اين نشان را استفاده ننموده و اين لقب را انتشار ندادند وهيچگاه ذكرى هم از آن ننمودندو زندگى توأم با خدمت و عبوديت خويش را ادامه دادند و عملاً ثابت نمودند كه با قومى دشمنى ندارند وبا هيچ گروهى بر خلاف الفت رفتار نمى فرمايند.عموم بشر را بار يك دار مي دانند ونوع انسان را برگ يك شاخسار.

لازم به ذكر است، القاب در انگلستان، داراى اهميت و درجات متفاوتى هستند كه اين درجات عبارتند از: اول Prince،دومDuke ،سومMarquis ،چهارم Count ،پنجم Viscount،ششم Baron،هفتم Baronet،هشتم knight و در آخر Knighthood كه اين لقب به كسى اعطا مى شود كه وجود سه خصلت در وى براى دولت انگلستان ثابت شده باشد.اين سه خصلت عبارتند از:

1 Loyalty(امانت و اخلاص)

2Courtesy(ادب و نزاكت)

3Munificence(كرامت و بخشش)

با توجه به اينكه اين نشان در آخرين رتبه از نظر اهميّت قرار دارد و يكى از نشانهاى عادى و معمولى به حساب مى آيد، از ديدگاه بهاييان و حضرت عبدالبهاء،به منزله ى توهين و تحقير مقام آن حضرت مى باشد و حضرت عبدالبهاء هيچگاه ذكر آن نشان را نفرمودند و حتّى از آن استفاده هم ننمودند.ايشان همه عمر، خود را عبدالبهاء ناميدند و جز عبوديت حضرت بهاءالله مقامى ديگر براى خود نپسنديدند.(3)

حضرت عبدالبهاء مى فرمايند:

"نام من عبدالبهاءست، صفت من عبدالبهاءست.حقيقت من عبدالبهاءست.نعت من عبدالبهاءست. رقّيّت به جمال قدم اكليل جليل و تاج وهّاج من است و خدمت به نوع انسان ، آيين قديم من...نه اسمى دارد نه لقبى نه ذكرى خواهد نه نعتى جز عبدالبهاء. اين است آرزوى من .اين است اعظم آمال من. اين است حيات ابدى من.اين است عزّت سرمدى من."(4)

--------------------------------------------

جمع آورى شده از:

(1)كتاب الفرايد،

(2) ،جزوه تاريخ امر3 معارف عالى،

(3) قرن بديع جلد3

(4) دور بهايى به قلم حضرت ولي امرالله صفحه ى 68چاپ آلمان