Monday, March 13, 2006

مروری بر جشنهای ایرانی‌--چهار شنبه سوری


جشن سوری(چهار شنبه سوری) از جمله جشن هاي آريايي ، جشن هاي آتش است . امروزه تنها « جشن سوري » ، معروف به « چهارشنبه سوري » و نيز « جشن سده » برايمان به يادگار مانده است و در باره جشن هاي فراموش شده ي آتش ، به « آذرگان » در نهم آذر ماه و « شهريورگان » يا « آذر جشن » مي توان اشاره داشت آتش نزد ايرانيان نماد روشني ، پاكي ، طراوت ، سازندگي ، زندگي ، تندرستی و در پايان ًًًبارزترين نماد خداوند در روي زمين است . مجموعه ي آيين هاي نوروزي از « جشن سوري » ( چهارشنبه سوري ) آغاز مي شود و با آيين سيزده بدر نوروز به سر انجام خود مي رسد . ( بهرام فره وشي ، ص۴۳ ) برخي را باور اين است كه با در نگر(نظر) آوردن واژه ي « چهارشنبه » كه بر آمده از فرهنگ تازي و سامي است ، پس « چهارشنبه سوري » ارمغاني از سوي تازيان است ، چرا كه همانگونه كه مي دانيم ، در ايران باستان هر روزي نامي ويژه داشته است ( هرمزدروز ، وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر روز ، زامياد روز و … ) و نشاني از بخش بندي امروزين چهارهفته ايي و نام هاي آنان به چشم نمي خورد . اما مي بينيم كه در ميانه سده چهارم هجري ، از اين جشن و چگونگي بر پايي و هنگام آن و نيز ديرينگي اش سخن به ميان است . برابر اين آگاهي كه در نسک(كتاب) تاريخ بخاراي ابوبكر محمد بن جعفر نرشخي آمده ، در زمان منصور پسر نوح از شاهان ساماني ، در ميانه سده چهارم هجري ، اين جشن با شكوهي بزرگ برپا بوده و به نام « جشن سوري» ناميده مي شده است . چون در روز شماري تازيان ، چهارشنبه و شب آن نحس و گجسته به شمار مي رفته شب چهارشنبه ي پايان سال را با « جشن سوري » به شادماني پرداخته و بدين گونه مي كوشيدند تا نحسي و نا خجستگي چنين شب و روزي را بر كنار كنند . همچنين جاحظ در نَسَک خود با نام المحاسن و الاضداد (ص ۲۷۷ ) به گجستگی(نا مبارک)چهارشنبه نزد تازيان اشاره مي كند . منوچهري در اين روز مردمان را به شادماني مي خواند تا از نا خوبي و بد يمني آن رها شوند . ( عبدالعظيم رضايي ، صص ۱۱۹ –۱۱۸ ) اما بر پايه ي پژوهش هاي انجام شده ، زمان باستاني « جشن سوري» را مي توان در اين سه گاه باز جست
۱. شب بيست و ششم از ماه اسفند ، يعني در نخستين شب از پنجه ي كوچك
۲. نخستين شب پنجه ي بزرگ يا پنجه ي وه كه پنج روز كبيسه است و نخستين شب و روز « جشن همسپهمديم» (آخرين گاهنبار سالانه)
۳. ديدگاه سوم ، شب پايانی سال است كه ارجمندترين روز « جشن همسپهمديم» و جشن آفرينش انسان است . ( هاشم رضي ، ص ۱۴۹
افزون بر اين و بنا به سنتي كه براي برخي رويدادهاي بزرگ و جشن هاي باستاني ، برابر نهادي اسلامي نيز بدست داده شده است ، آتش افروزي و شادماني شب چهارشنبه ي آخر سال را برخي به قيام مختار ثقفي كه به خونخواهي حسين و فرزندانش قيام كرده بود ، نسبت مي دهند : « مختار وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي كشتگان كربلا قيام كرد ، براي اين كه موافق و مخالف را از هم تميز دهد و بر كفار بتازد ، دستور داد كه شيعيان بر بام خانه ي خود آتش روشن كنند و اين شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بود و از آن به بعد مرسوم شد» ( محمود روح الاميني ، ص ۵۰ ) . واژه « سوري » پارسي به چم(معني) « سرخ » مي باشد و چنان كه پيداست ، به آتش اشاره دارد . البته « سور » در مفهوم « ميهماني » هم در فارسي به كار رفته است. بر پا داشتن آتش در اين روز نيز گونه ای گرم كردن جهان و زودودن سرما و پژمردگي و بدي از تن بوده است . در گذشته جشن هاي آتش كاملا" حالت جادويي داشته و بسيار بدوي بوده است . چگونگي اين جشن ، همساني و مانندگي هاي فراواني به جشن سده دارد . ( مهرداد بهار ، ص ۲۳۳) استاد پورداود ، پس از بزرگداشت اين جشن باستاني ، به جستار(مبحث)ويژه اي اشاره دارد و بر اين باور است كه رسم پريدن از روي آتش و خواندن ترانه هايي همچون « سرخي تو از من ، زردي من از تو و … » از افزونه هاي پسا – اسلامي است و از ديدگاهي ، بي احترامي به جايگاه ارجمند آتش به شمار مي رود . ( ابراهيم پور داود ، ص ۷۵ ) اما به گفته يكی از دوستان به آسانی ميتوان اين نگره را رد كرد: نخست ديدگاه مردم ايران نسبت به آتش؛خوب يكي از جنبه هاي تقدس آتش پاك نمودن بيماريها و دور كردن ارواح خبيثه (به تعبير آن دوران) بوده است؛ برای نمونه در صورت سرايت طاعون رخت و ابزار بيمار را در آتش مي ريختند تا از بدي ها پا ك شود؛ و ۱۰۰٪ اين بي احترامي به آتش بشمار نمی آيد. همين امروز هم رسم اسفند دود كردن و گرد خانه تاب دادن رايج است(برای زدودن شر و بيماري و چشم زخم)كه باز مانده از گذشته است؛ هم اكنون پريدن از روي آتش هم مي توانسته با فلسفه پاك كردن نفس صورت گرفته باشد. دوم گذر سياوش از آتش؛ خب بايد ببينيم سيا وش چگونه از آتش گذشته است! فردوسي مي گويد
ســيــاوش ســيــه را بــه تــنــدي بــتـــاخـــت
نــشــد تــنــگ دل جــنــگ آتــش بــســاخـــت
ز هــرســو زبــانــه هــمــي بـــركـــشـــيـــد
كــســي خـــود و اســـپ ســـيـــاوش نـــديـــد
خب آتش انبوهي بوده و سياوش هم تيز از آن گذشته است؛ و مي دانيم كه گامهاي اسب ريخت پرش دارد؛ پس سياوش به آرامي ونرمي از آتش نگذشته است. برخي از آيين های جشن سوري بوته افروزي ، آب پاشي و آب بازي ، فالگوش نشيني ، قاشق زني ، كوزه شكني ، فال كوزه ، آش چهارشنبه سوري ، آجيل مشگل گشا ، شال اندازي ، شير سنگی ( توپ مرواريد ) و … (علي بلوك باشي ، صص ۶۳ – ۵۷ ، بهرام فره وشي ،( ۴۴-۴۹) همچنين در جاهايی همچون شيراز ، كردستان و آذربايگان ، آداب و آيين ويژه و كهن تري وجود دارد . برای نمونه، سفره حضرت خضر ( ع ) و يا آب پاشي در سعديه كه ويژه ي شيراز است و يا سفره هاي خوراكي رنگيني كه در كردستان و آذربايگان آماده ميشود و نيز آيين آتش افروزي و شادماني همگاني مردم برخي را عقيده بر اين است كه « جشن سوري » ( چهارشنبه سوري ) با مراسم مربوط به بزرگداشت فروهر درگذشتگان نيز پيوند و بستگي دارد. البته استاد مهرداد بهار با اين ايده ي فرجامين همداستان نيست. ( مهرداد بهار ، ص ۲۳۴ ) و در پايان اميد است که همه ي هم ميهنان گرامی با برپاداشتن اين جشن و جشنهای ديگر ايران زمين در راه کوشش برای پدافند(دفاع) و نگهداری از اين آيين های کهن گام بردارند

برگرفته از نوروز